متن حمايت خبرگان از «رهبري» : كار رفسنجاني نه دفاع نرم از مردم كه دوختن پارگيهاي خيمه و جوش دادن شكستگيهاي عمود نظام است. اين درس بزرگي است براي جنبش سبز و همه دوستان قديمي آزادي و رهايي ملت ايران . موضع رفسنجاني جوشكاري با قدرت فائقه است. او در صف مقدم تغيير قرار ندارد, در آخر صف طوري راه مي رود كه نزديك محل كارش , تا بتواند سربزنگاه پارگي فزاينده خيمه نظام را بدوزد و دست كمك همين ارشد جنايتكاران باشد
۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه
متن حمايت خبرگان از «رهبري» : كار رفسنجاني نه دفاع نرم از مردم كه دوختن پارگيهاي خيمه و جوش دادن شكستگيهاي عمود نظام است. اين درس بزرگي است براي جنبش سبز و همه دوستان قديمي آزادي و رهايي ملت ايران . موضع رفسنجاني جوشكاري با قدرت فائقه است. او در صف مقدم تغيير قرار ندارد, در آخر صف طوري راه مي رود كه نزديك محل كارش , تا بتواند سربزنگاه پارگي فزاينده خيمه نظام بدوزد و دست كمك همين ارشد جنايتكاران باشد
۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه
گفتگوی علی ناظر با کریم قصیم – عضو شورای ملی مقاومت ایران
گفتگوی علی ناظر با کریم قصیم – عضو شورای ملی مقاومت ایران
علی ناظر: آقاي دکتر قصیم با سلام و تشکر از اینکه در این شرایط بسیار حساس جنبش سرنگونی طلبانه، و آنچه بر ساکنان اشرف می گذرد، دعوت مرا برای این گفتگو پذیرفتید. نخست، ممنون می شوم اگر به خلاصه خود را معرفی کنید.
كريم قصیم: روشن است كه در اين مصاحبه من به صفت شخصي سخن مي گويم و خوانندگان هم تا حدودي مرا مي شناسند. نمي دانم «معرفي» براي مصاحبه چه فايده اي دارد, ولي خوب, خلاصه مي گويم: به قول قديميها پا به سن گذاشته ام و يك سال و اندي است كه به لحاظ شغلي بازنشسته شده ام( من پزشك متخصص جراحي و نيز درس خوانده اكولوژي سياسي ام, هردو در آلمان). به لحاظ سابقه سياسي از جنبش چپ دوران شاه ( و كنفدراسيون دانشجويي خارج كشور) برخاسته ام, سال 57 به ايران برگشتم, در فعاليتهاي سياسي- سازماني آن سالها(عضو مؤسس اتحادچپ و فعال جبهه دموكراتيك ملي و عضو تحريريه نشريات اين سازمانها بودم,) از قديم در ترجمه هم دست داشته ام , به گمانم معروفترين كارم در اين زمينه ها كتاب « نقد و تحليل جباريت» اثر مانس اشپربر, بوده است. از سال 60 13 تاكنون عضو شوراي ملي مقاومت ايرانم و از سال 72 مسئول كميسيون محيط زيست در اين شورا.
علی ناظر: دلایلی که فاجعه اشرف را آغاز کرد چه بوده اند؟ چرا آمریکا که ناظر انجام جنایت بود، دخالت نکرد؟
کریم قصیم: به نظرمن اين فاجعه انساني در عين حال عجين با حماسه اي بي نظير رقم خورده است كه نه تنها در سطح ايران و منطقه, بلكه در صفحات مبارزه حقوق بشري در جهان ثبت خواهد شد و به عنوان نمونه يكتا باقي خواهد ماند و با اعجاب و تحسين از آن سخن خواهند گفت. دفاع تا پاي جان از حق و حقوق مكتوب و امضاء شده, با دست خالي و سر و سينه هاي بي سپر در مقابل حمله مسلحانه قواي جرّار ”دولتي” كه براي هيچ قاعده و ضابطه ملي /بين المللي و اصول اوليه بشري و آداب بومي پشيزي ارزش قائل نيست.
باري, وقوع اين فاجعه انساني محتوم نبود, مي شد از اين جنايت بزرگ جلوگيري كرد, هر آينه آمريكاييها به تعهدات مكتوب امضاء شده خود كماكان وفادار مي ماندند, يا دستكم به صورتي مداخله مي كردند كه در همان ساعات نخست حمله, جنايتكاران مالكي/ خامنه اي متوقف مي شدند. آمريكاييها نه تنها در آغاز تهاجم خشونتبار مالكي تماشاچي ماندند, بلكه درطول بيشتر از 36 ساعت لام از كام باز نكردند و حتي از ارايه خدمات پزشكي هم تن زدند. البته, آمر جنايت خامنه اي و مالكي است و عوامل اجرايي درصحنه هم معين اند. از 28 فوريه گذشته خامنه اي علناً فرمان بستن اشرف به هرقيمت را صادر كرده بود. ولي آن زمان, از سويي مجاهدين توانستند, با پيكار حقوقي عظيم و بسيج افكارعمومي و سازماندهي يك مبارزه دفاعي گسترده , تهاجمات سياسي / رواني/ تبليغاتي/ محاصره اقتصادي و در يك فاز حتي قطع امكانات پزشكي و درماني را با موفقيت از سر بگذرانند... و از سوي ديگر توانستند امريكاييها را وادار نمايند, با تأكيد مكرر روي قول و قرار كذايي دولت عراق مبني بر « رفتار انساني و مطابق قوانين بين المللي با مجاهدين كمپ اشرف», عملاً نوعي التزام به حفاظت از اشرف و بخصوص «جلوگيري از خونريزي» را بپذيرند. بنابراين اين پرسش مطرح است كه چرا مانع اين جنايت نشدند؟ فاكت اينست كه آنها از همان لحظه اول در جريان آغاز اين يورش خشن و خونبار قرار گرفته اند – توسط مراجعه بلافاصله اشرفيان. به شهادت اطلاعيه هاي موجود, هم خود اشرف و هم شوراي ملي مقاومت يك مركز خبررساني دقيقه به دقيقه ايجاد كردند و رسماً ,هم به دولت عراق و هم به سفارت آمريكا در بغداد, مرتب خبر رساني شده و از مسئولان مربوطه تقاضا شده جهت توقف خشونت و خونريزي مداخله نمايند. ولي دستكم دو روز تمام دست جنايتكاران باز گذاشته شد و اگر مقاومت حماسي مجاهدان اشرف نبود, يقيناً شهر اشرف را تمام و كمال تصرف نظامي كرده , مجاهدين نكشته را هم به اسارت برده بودند, يا خداي نكرده كشتاري مشابه صبرا و شتيلا. مي دانيد كه افكار عمومي هم معمولاً از قدرت فاتح نمي پرسد با چه جناياتي به «فتح» دست يافته است. يك نكته مهم ديگر مربوط به روز حمله است, كه مي دانيد حمله درست يك روز بعد از پيام خانم رجوي در مورد تمايل مجاهدين به بازگشت به ايران اتفاق افتاد. به نظر من نيروهاي مالكي , درپناه نوعي بند و بست «ارباب بي مروت دنيا» با رژيم, مترصد بودند (به اتفاق افراد سپاه قدس و سپاه بدر), به اشرف حمله كنند منتهي همين كه مطلب علني شد و همه جا چو افتاد « مجاهدين دارند بر مي گردند..», ولي فقيه بي تاب شد و فرمان حمله را صادركرد.
علی ناظر: شنیده ام که برخی از ساکنین اشرف در اعتصاب غذا هستند. آیا میدانید که این اعتصاب غذای "تر" است یا "خشک"؛ و اینکه، آیا این اعتصاب غذا سمبلیک و کوتاه مدت است، و یا تا براورده شدن کلیه خواستهای آنها اعتصاب ادامه خواهد داشت؟ خواست آنها چیست؟
کریم قصیم: موضع رسمي اعلام شده اين بود كه به غير از زخميان و ... همه اشرفيان در يك اعتصاب غذاي عمومي شركت مي كنند. تا آن جا كه من مي دانم, اين يك اعتصاب نا محدود و ”تر” هست. خواسته هاي اعتصاب نيز اعلام شده اند, به قرار زير:
1-خروج نيروهاي عراقي از اشرف و آزاد كردن افرادي كه به گروگان گرفته شده اند,
2-به عهده گرفتن حفاظت اشرف از سوي نيروهاي آمريكايي كه به خلع سلاح و امضاي موافقتنامه با يكايك ساكنان اشرف در مورد حفاظت از آنها تا تعيين تكليف و فرجام نهايي مبادرت كرده اند,
3-حضور وكلا و سازمانهاي بين المللي مدافع حقوق بشر در اشرف كه 7ماه است امكان آمدن به اشرف از آنها سلب شده است,
4- حضور نماينده شوراي امنيت ملل متحد يا دبيركل در اشرف براي گفتگو در باره تعيين تكليف و فرجام نهايي,
5-تن دادن دولت عراق به قطعنامه 24 آوريل پارلمان اروپا در باره وضعيت انساني ساكنان اشرف هستند,
6-محاكمه و مجازات آمران و عاملان حملات و كشتار وحشيانه امروز در اشرف در دادگاه بين المللي به جرم جنايت عليه بشريت,
علی ناظر: یکی، دو روز پیش شایعاتی به گوشم رسید، حاکی از این که نیروهای ضد شورش (عاملین جنایت) قرار است از اشرف خارج شده و نظامیان عراقی وارد اشرف شوند، و در عرض یکماه تکلیف اشرف روشن شود. دیروز ایرنا (لینک به خبر) گزارش کرد که حسن کاظمی قمی، سفیر رژیم جمهوری اسلامی در بغداد می گوید " نميتوان براي اخراج منافقين [مجاهدین خلق] از عراق قيد زماني تعيين كرد" و تأکید می کند که " دولت عراق كار خود را در عراق به پيش ميبرد و مصمم است كه اهداف و نيات خود را در اين اردوگاه برآورده كند". آیا "اهداف و نیات" هر دو رژیم این نیست که ساکنین اشرف را در محاصره نگاه داشته تا بتوانند ضربات انسانی بیشتری به آنها بزند؟
کریم قصیم: در شرايط كنوني ناگزيريم با اين شايعات و نقل قولها از سفير رژيم در عراق و حرفهاي تبليغاتي مقامات عراقي , كاملاً با قيد احتياط برخورد كنيم و تا يك فرد يا هيأت قابل اعتماد موضع نگرفته, به شايعات ترتيب اثر ندهيم. مالكي با اشرف در حالت جنگ است, بايد اين واقعيت را در ارتباط با اخبار و شايعات منتشره و ترفندهايي آنها بررسي كرد.
«اهداف و نيات هردو رژيم» هم كه جز نابودي اشرف و اشرفيان نبوده و نيست. منتهي, به صرف ادامه محاصره نمي توانند به اهداف خود برسند. توازن قواي سياسي و به خصوص حساسيت افكارعمومي نيز به صورتي نيست كه دشمن به هر جنايتي كه خواست به تكرار دست بزند. البته كه توطئه ها ادامه خواهند يافت, ولي به نظرمن با قطع حمله جنايت بار اخير و افشاي خبط و خطاهاي متعدد ايالات متحده ( نظرشخصي من اينست كه خيانتي هم دركار بوده است), امكانات تازه اي در جهت مهار توطئه ها و سازماندهي يك تعادل جديد, بلكه يك نظارت بين المللي/ يا عربي به وجود آمده كه بايد با كار و تلاش بيش از پيش دنبالش بود. به عنوان مثال عرض مي كنم, اكنون ديگر ثابت شده كه انتقال حفاظت اشرف به دولت كنوني عراق ( با گرايشهاي شديداً رژيمي) نتيجه اي جز وقوع جنايت ندارد. اين واقعيت را قبلاً نه آمريكاييها و نه ارگانهاي ذيدخل ديگر, همچون صليب سرخ و .. نمي پذيرفتند. درواقع, جنايتي كه پيش آمده, هم در داخل عراق و هم در عرصه بين المللي موجب يك شوك بوده و آثار و تبعات خاص خود را به بار آورده است. به لحاظ شناخت ماهيت دولت مالكي / مواضع و عملش در مورد حقوق بشر و كنوانسيونهاي بين المللي/ رابطه اش با تعهدات امضاء كرده خودش و... نسبت به همه مسائل استنباط و فهم تازه اي ايجاد شده كه مي تواند با كار و تلاش سياسي شديد مقاومت, سرانجام به يك توازن و تعادل جديد منجر شود. پايداري اشرف و خبر شهيدشدگان, زخميها و آن فيلمها و گزارشها فضاي ايراني و فرنگي را تكان داد. فشار حقوق بشري و سياسي ايجادشد و اگر اين فشار سياسي در داخل عراق و منطقه و در سطح افكار عمومي غرب نبود, دولت آمريكا از لاك دو روزه اش بيرون نمي آمد و مداخله نمي كرد. به همين دليل اگر پايداري جانانه خود اشرفيان و اراده آنها به ادامه پيكار در اشرف نمي بود, يقيين بدانيد ابعاد كشتار اين جانيان بسيار بسيار دامنه دارتر مي شد و صبرا و شتيلاي تازه اي راه مي انداختند. پايداري خماسي اشرفيان در همه عرصه ها تكان فوق العاده اي ايجاد كرد, همان طور كه ملاحظه كرديد وسيعترين همبستگي گروهها و شخصيتهاي ايراني در خارج را به بار آورد. در عرصه سياسي نيز پارلمانهاي غرب و در سطوح دولتي نيز تغييراتي در جريانست كه رويهم مي تواند توازن جديدي به ضرر جنايتكاران به وجود آورد. اينها را من باب سرخ نگهداشتن صورتمان نمي گويم, با احساس مسئوليت نسبت به وضعيت و به منظور كمك به جلوگيري از افسردگي عرض مي كنم. البته, هميشه خطر ات سهمگين براي اشرف و اشرفيان وجود داشته و دارد. ولي مجاهدين مبارزان آشفته حال و افسرده دلي نبوده و نيستند كه زمين نشينند و زانوي غم به بغل گيرند. يا طوري از اين جنايت جا بخورند كه پاسيو و بي عمل شوند تا دنبالچه هاي عراقي ولايت فقيه بتوانند آنها را در محاصره «ضربه فني» كنند. البته ضربه جنايت بار و وضعيت سخت و پيچيده شده است و تنظيم و اجراي يك سياست متناسب و مفيد براي حل و فصل مشكلات موجود, البته كار و تلاش فوق العاده مي طلبد, ولي با آن چه من از توانايي سياسي/ قدرت سازماندهي و هدايت امور در همين يك هفته اخير ديده ام, اميد فزاينده اي دارم كه از اين آزمايش مهيب و صَعب نيز پيروز و سرافراز خواهند گذشت و سرانجام خامنه اي/ مالكي بازنده اين جنايتكاري خواهند شد.
علی ناظر: برخی موضوعیت "مالک و مستاجر" را پیش می کشند. می گویند که هر قرارداد و توافقی که بین مجاهدین و صدام بوده، با تغییر "صاحبخانه" دیگر موضوعیت ندارد، و بهترین راهکار این است که از طرق سیاسی، مراتب انتقال ساکنین اشرف به یکی از کشورهای اروپایی و یا آمریکا فراهم آید. برخی دیگر از کنوانسیون 4 ژنو صحبت می کنند و اینکه دولت های آمریکا و عراق متعهد به پیروی از آن هستند، و اگر مجاهدین می خواهند در اشرف بمانند، این حق آنها است. واقعیت صحنه چه حکم می کند؟
کریم قصیم: اولاً آن « راهكار بازگشت به اروپا و آمريكا» كه اشاره كرديد, از اساس مع الفارق بوده است. چون كه - باور كنيد بر اساس اطلاعات محكم تأكيد مي كنم - راه به سمت اروپا و آمريكا بسته بوده. دستكم تاكنون اين طور بوده و كليه اظهار نظرهاي - با يا بدون غرض - در اين سمت اصلاً زمينه عملي نداشته اند. دوماً , مجاهدين از فراتر از بيست سال پيش و از جمله همين 7 سال اخير, در اين منطقه معروف به قرارگاه يا « شهر اشرف» زيسته اند و به صفت فرد و جمع صاحب حق و حقوق زيادي هستند. چه به لحاظ بين المللي و چه به لحاظ قوانين عراق و سنن و آداب بومي. به هيچ وجه داوطلبانه حاضر نيستند از اين حقوق معلوم و مكتوب خود درگذرند. اگر چنين مبناي حقوقي سفت و محكمي وجود نمي داشت كه پارلمان اروپا- با كارشناسان درجه اول حقوقي اش- نمي آمد آن قطعنامه معروف را به تصويب رساند و راه حل حقوقي – سياسي بين المللي براي حل و فصل مسأله جلوي پاي دولت عراق بگذارد. نه, مسأله به لحاظ حقوقي روشن به نفع مجاهدين است. ولي البته, خيليها, بر پايه توهم قديمي كه « دولت حاكم بر خاك خود حق دارد...» , چشم بر قوانين مكتوب و معتبر بين المللي, مانند ماده 27 كنوانسيون 4 ژنو, و اصل ممنوعيت كوچ اجباري و....و حقوقي كه مجاهدين با شهرسازي و آبادسازي مدرن در يك خطه قبلاً بياباني كسب كرده اند, چشم بر تمام اين معلومات مي بندند و.... به تكرار عرض مي كنم كه مجاهدين اشرفي اولاً حاضر نبودند از حقوق بين المللي و عراقي و بومي خود در اين منطقه بگذرند, و اين مهم را تك تك آنها در مصاحبه هاي گوناگون خصوصي به آمريكاييها و عراقيها گفته اند. دوماً ديديم و تجربه شد كه اشرفيها حاضرند و مي توانند براي دفاع از حقوق بشر خود با دست خالي و تا پاي جان بايستند. سوماً اكنون ديگر عموم آنها رو به ايران فكر و ذكر دارند, «به سوي ميهن»! اين واقعيت صحنه است و به نظر من هيچ بني بشري نمي تواند به طور جدّي اين مواضع آزادانه و تمايل مبارزه جويانه – حقوق بشري و ميهندوستانه – را به آنها عيب بگيرد.
علی ناظر: گفته می شود که سکوت خفت بار دول غربی، مبین توافقات پشت پرده آنها با رژیم جمهوری اسلامی، و در نتیجه تضعیف موقعیت سیاسی شورا است. تبعات آنچه در اشرف رخ داده است، بر روابط سیاسی-دیپلماتیک، شورای ملی مقاومت چه بوده اند؟
کریم قصیم: در پاسخ به اين پرسش شما همه چيز بسته به اينست كه مسايل را ديناميك به بينيم يا نه , فقط برش وقوع جنايت را به طور ايستا, مبناي قضاوت قرار دهيم. من, برعكس , فكر مي كنم كه شوراي ملي مقاومت از ِقبَل اين حماسه اشرف شأن و مرتبه سياسي- ديپلماتيك بسيار بيشتري يافته است. نه اين كه به تبع اين و آن بند وبست مفروض ميان رژيم و آمريكا مشكلاتي براي ما پيدا نشده باشد. موضع وزارت خارجه فرانسه نمونه اي از اين مشكلاتست. ولي به يمن پايداري اشرفيان, اكنون هم افكارعمومي ايراني/ بين المللي بيش از پيش در دوستي و همدردي با ما و عليه دشمنان ماست, عليه مالكي/ خامنه اي است, و هم موقعيت نيرويي هواداران سازمان مجاهدين خلق دفعتاً تكاثر آشكار يافته و از اين زاويه نيز به كار و فعاليت شورا امدادهاي تازه رسيده است.
علی ناظر: فرض بگیریم که اروپا و آمریکا و رژیم جمهوری اسلامی و دولت عراق مانع تراشی نمی کنند. اگر امکان خروج ساکنین اشرف به کشوری در اروپا و یا آمریکا مهیا شود، به نظر شما، آیا ساکنین اشرف باید از این موقعیت استفاده کنند؟ آیا برای بوجود آوردن چنین امکانی، تلاشی حقوقی و یا سیاسی شده است؛ نتیجه تا به امروز چیست؟ چه کسی نمی خواهد چنین "امکانی" عملی شود؟ آیا شورا از بوجود آمدن چنین امکانی استقبال می کند؟
کریم قصیم: آقاي ناظر, مي دانيد كه كار عمده سياسي روي حساب جاري و موجودي نقد عمل مي كند, نه روي نسيه و اما و اگر. من در شرح و بسط قبلي به اين پرسشها نيز پاسخ دادم. چون مي پرسيد با دلايل ديگر مطلب را توضيح مي دهم. به بينيد, طي اين 7 سال گذشته , از جمله به دليل «ليستهاي اروپا و آمريكا» راه ورود جمعي به اين كشورها بسته بود و هنوز هم بسته است. با تلاشهاي سياسي و حقوقي خارق العاده كل مقاومت سرانجام اواخر ژانويه گذشته مجاهدين از « ليست اروپا» در آمدند. ولي سياست مماشات كه غيب نشد, بلافاصله دولت فرانسه سردمداري تهمت زنندگان و مانعتراشان اروپايي را بعهده گرفت و پرونده سازيها هنوز هم با قوّت تمام ادامه دارند.
چرا شما يك طوري, با القاي ظن, مي پرسيد « چه كسي نمي خواهد چنين امكاني عملي شود ؟ » , آخر صرف تلفيق اما و اگر با آرزوهاي گيرم بشردوستانه كه به « امكان » واقعي تبديل نمي شود. برعكس, مي توان از شما و هركس ديگر كه با نيّت خير چنين فرضياتي را پيش مي كشد پرسيد: آيا شما در اروپا يا آمريكا, امكاني, كشوري را مي شناسيد كه به 3500 مجاهد خلق, كه سازمانشان هنوز در ليست تروريستي آمريكا نگهداشته شده, جاي و پناه سياسي دهد؟
علی ناظر: شاید انصاف نباشد که از شما توقع داشته باشم در باره عقیده و سیاستهای مجاهدین نظر دهید. شعار "هیهات منا الذله" را امام سوم شیعیان، حسین و یارانش دادند، سپس جنگیدند، و در راه عقیده شان هم کشته شدند. حسین و یارانش که این شعار را می دادند اسلحه داشتند و توانستند بجنگند (هرچند که جنگی نابرابر بود). ساکنین اشرف هم این شعار را می دهند؛ اما نه اسلحه دارند، و نه آمریکا می گذارد که بجنگند، به لحاظ آرمانی، شما این موقعیت را چگونه ارزیابی می کنید؟ چرا مسعود رجوی، همچون حسین که به دشمن پیام داد بگذارید به حجاز برویم، نمی گوید "بگذارید از اینجا برویم"؟
کریم قصیم: نه, اتفاقاً اين پرسش شما بي انصافي در حق من نيست. شايد كمي بي انصافي در حق مجاهدين باشد, چون عنايت نمي فرماييد كه در حال حاضر مجاهدين به واقع مي خواهند قرارگاه اشرف را دسته دسته ترك كنند و به « حجاز » مطلوبشان بروند, يعني به ايران. پيام روز 5 اوت خانم رجوي, كه گمانم ده روزي پيشتر به دولتهاي عراق و آمريكا تحويل داده شده بود, اتفاقاً ناظر بر همين معنا بود: «بگذاريد از اين جا برويم», به ايران, در امان ارگانهاي بين المللي. شعار كنوني مجاهدين اعتصاب كرده در اشرف هم اينست: اشرفي ام, جانم فداي ايران.
علی ناظر: با توجه به آنچه که پیش آمده، و با توجه به آنچه در ایران رخ داده و جرقه های جنبش اجتماعی زده شده است، فرض بگیریم که دولت عراق مزاحمتی ایجاد نکند (فرض صد در صد محال)؛ آیا در اینصورت، ساکنین اشرف، که به هر حال تحت کنترل عراقی ها خواهند بود، می توانند آنطور که آموزش دیده اند در پروسه سرنگونی کارآمد باشند؟ ساده اینکه، آیا استراتژی ارتش آزادیبخش ملی ایران با مانعی جدی روبرو نشده است؟
کریم قصیم: تا آن جا كه من مي فهم, و از پيامهاي قبلي و اخير آقاي رجوي هم عموماً چنين برداشتي مي شود, خط راهبردي كنوني مجاهدين معطوف به تز قيام است. به تجربه طولاني نيز خوب مي دانم كه مجاهدين در آن چه به الزامات سرنگوني رژيم ديكتاتوري مذهبي (هنوز حاكم) مربوط مي شود, قابليت انطباق و توانايي انعطاف پذيري فوق العاده دارند. كما اين كه در رابطه با جنبش و خيزشهاي كنوني نيز فكر مي كنم مجاهدين و شورا به اندازه كافي روشن كرده اند كه نه تنها مشكلي با حركتهاي كنوني مردم نداشته اند, كه قاطعترين مدافعان پيشرو و مايه گذاران خط « اتحاد, مبارزه, پيروزي » بوده و هستند.
علی ناظر: نقش آنهایی که خارج از اشرف هستند چیست؟ آنهایی که این سطور را می خوانند، فارغ از هر اختلاف سیاسی و ایدئولوژیکی با مجاهدین، چه می توانند بکنند، تا از بروز دوباره چنین جنایتی پیشگیری کنند؟
کریم قصیم: فردوسي بزرگ بيتي دارد كه حالا خوب به درد مجاهدين و همه ما مي خورد:
هميشه كمان بر زه آورده باش بسيج كمين كرده ها كرده باش
يكي از « كمين كرده ها» ي كنوني دشمن اما , پيوسته, تلاش براي متفرق كردن و متفرق نگهداشتن ايرانيان مبارز و آزاديخواه بوده است. لذا, با اميد و تواضع, به تداوم اتحاد و همبستگي مبارزاتي فرا مي خوانم.من شخصاً از اين هم آوايي وسيع گروهها و شخصيتهاي سياسي ايراني خارج كشور در دفاع از اشرف و محكوم كردن جنايت اخير خوشحالم و احساس سپاسگزاري دارم. به باور من همه اينها هوشياري سياسي خاصي از خود نشان دادند و چشم طمع رژيم را كور كردند. زمان كنوني آبستن حوادث سخت و مهمي است, همان همكاري مبارزاتي كه در خيابانهاي تهران مشگل گشاست, در خطه اشرف و آكسيونهاي اعتراضي/ اعتصابي ايرانيان خارج كشور هم مي تواند كارساز باشد. شايد بشود , به ترتيبي, شوراي جهاني ايرانيان براي دفاع از حقوق اشرفيان و افشاي دشمن ايجاد كرد.
علی ناظر: با سپاس از وقتی که گذاشتید؛ و با ایمان به سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، اگر نکته ای ناگفته مانده است، بفرمایید.
کریم قصیم: من هم از شما متشكرم. نكات ناگفته فراوانند. اميدوارم در فرصتهاي ديگر به آنها بپردازيم.
اشتراک در:
پستها (Atom)