۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه


                      تجربه تا ريخ هشدار مي دهد!
                                                                                كريم قصيم

بارها گفته و نوشته اند كه «گذشته چراغ راه آينده است » و, شوربختانه,  بارها به  آموزه ها و تجارب تاريخ, با سهل انگاري و گاه از سر نخوت, كه خاصّ كارمندان تكنوكرات سياستكار است....,  بي توجهي شده. و يكي از  بازيهاي چرخ گردون است كه  اين بي اعتنايي و غفلت به تكرار, و گاه  در طول عمر يك نسل به دفعات, پيش مي آيد و خيلي زود  ا فسوس و حسرت بازي را مي برد!
راستش, اين روزها  سرنوشت طرح صلح امضاء شده (1993)  ميان عرفات و رابين  بارها به يادم مي آيد! خوب به خاطردارم آن صلح ناكام چگونه با شوروشوق پا گرفت و به چه ترتيبي, توسط جمهوري اسلامي و دست نشاندگانش, به طور تهاجمي و تخريبي سقط شد.
كاش مي توانستم بنويسم دچار بدبيني و دغدغه بي جايي شده ام. ولي شواهد منفي سرايستادن ندارند و من اين نكته ها را از سر نگراني فزاينده ناظر رويدادها مي نويسم, اضظراب عملي نشدن طرح مسالمت آميزملل متحد  و سوختن  اعتبار  وبخت اجرايي آن مرا گرفته و هشدارم از اين بابت است. به نظرم مي رسد در آسوده خاطري ملل متحد و آمريكا/ اروپا, خامنه اي , بلافاصله با شتاب و سنجيده وارد عمل شده, قصد دارد, اين بار نه ازطريق مخالفت و انكار رسمي طرح, بلكه با  قلب محتوا و بطلان عملي  يادداشت تفاهم – با تبديل كمپ 40 كيلومتري ليبرتي به زندان 1 كيلومتري ” اسلام عزيز”-  در واقع همان طرح اوليّه مطلوب خود را از همين « راه حلّ مسالمت آميز» استخراج كند! وگرنه چه فسادي دركارست كه بلافاصله پس ازروزهاي صلح آميزو خوش بينانه ميلاد مسيح 25-28 دسامبر(امضاي تفاهم نامه/استقبال اروپاو آمريكا و.. / نامه كوبلر.به اشرفيان و اعلام موافقت مقاومت) دفعتاً زنجيره اي پايان ناپذير از اخبار و داده هاي منفي و مخرّب تاكنون ادامه دارند: تقليل بيش از 90درصد مساحت كمپ, ديواركشي 4 متري, مخالفت با بررسي استانداردها, با انتقال اموال و خودروها و حتي وسايل طبخ نان و..., اخبارجاسازي وسايل شنود ونظارت دائمي,  و.... امروزخبرهاي بدتري هم ازرسانه هاي رژيم به گوش مي رسد,  زمنجيق فلك سنگ فتنه مي بارد!
در دوهفته اخير حتي يك خبرخوب و مثبت درجهت تثبيت و تقويت پايه هاي تفاهم نامه آقاي كوبلر در بين نبوده و اين مجموعه منفي و مخرّب است كه روندي به سختي نگران كننده را تداعي مي كند و آن تجربه تاريخ را به يادم مي اندازد!
آيا كار هنوز دست نويسندگان تفاهم نامه است يا - در خوش خيالي ناشي از مهرو امضاء و بي اعتنايي اجرايي ملل متحد/ آمريكا -  در چنگ  بختك ولايت فقيه و سپاه قدس و سفارت مربوطه؟
  به نظرمن, خامنه اي ول كن طرح اوليّه خود نيست: درنهايت دستگيري مسئولان اشرف و كشت و كشتار, تكه پاره كردن بافت مبارزاتي اشرفيان و سازمان كارآنها و سپس قلع و قمع و متلاشي كردن و....–  از بغداد تا تهران.
اعلام موضع خانم رجوي, توصيه پذيرش طرح به اشرفيان(با تكيه بر بيانيه هاي خانم كلينتون, خانم اشتون, بخصوص شخص آقاي بانكيمون وكميسارياي عالي پناهندگان), اين موافقت درنهايت انعطاف, هوشياري و درايت سياسي صورت گرفت و قطعاً درست بود, چون الوّيت حفظ جان تك تك اشرفيان و لذا ضرورت قطعي كنارزدن ضرب الاجل 31 دسامبر عاجل بود. موافقت باانتقال اشرفيان به كمپ ليبرتي بود, تا نفرآخر, درسلامت و امنيّت و حفظ شأن وآزادي آنها, مطابق استانداردهاي بين المللي. اما هيهات از حضوربختك ولايت فقيه  در تفسير و اجرائيات طرح.
دوسه هفته پيش, همه طرفهاي صلح دوست, دلسوز و حقق بشري با خوشحالي بسيار دلگرم شدند و  براي ابتكار ملل متحد توفيق سريع آرزو كردند و قول امداد و  ياوري دادند. شرط موفقيّت اين بود (درس تاريخ ) كه دقيقه اي وقت تلف نشود. مقاومت از روز30 دسامبراعلام آمادگي براي اجراي انتقال كرد. با حداقل تضمينهاي نامه آقاي كوبلر/موافقتنامه خانم رجوي,و به شرط آماده شدن كمپ ليبرتي (مطابق استانداردهاي ملل متحد), پروسه جابه جايي تحت نظارت ملل متحد مي توانست به جريان افتد. پيشتر, ناگهان موشك اندازي شروع شد. ملل متحد و آمريكا اجازه دادند اين جنايتكاري سه چهار روز ادامه يابد! خوب, همين اولين سستي آنها بود. بعد از قطع موشك, روند كارها به يك دورمشكوك وغريبي افتاد. مروركه مي كنيم انگار با موشكها شيپورجنگ تازه ولايت فقيه به صدا درآمده بود,  ولي تتمه خوش بيني هنوز ول كن ما/ ول كن من نبود. اما زنجيره رويدادهاي دوهفته اخير دستكم مرا ازآن حال وهواي ”ميلادمسيح” درآورد. مي بينم بختكي كه بردوش مالكي سواربوده اكنون به شدّت فعال شده است.
حالا, اگر ملل متحد و آمريكا به سرعت و قاطعيت نجنبند, بارديگر,  درشتاب بعدي عمليات تخريبي ولايت فقيه, ديگر از« اسلو» چيزي بر جاي نخواهد ماند. گذشته چراغ راه آينده است. تجربه تاريخ هشدارمي دهد.
كريم قصيم,  ساعت پنج بعد ازظهر 13 ام ژانويه 2012,

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر